نازک نارنجی

شیوا،

وجه المصالحه

شازده کوچولو گفت: «اهلی کردن» یعنی چه؟
روباه گفت: اهلی کردن چیز بسیار فراموش شده‌ای است؛ یعنی «ایجاد علاقه کردن.»

شازده کوچولو گفت: کم‌کم دارم می‌فهمم… گلی هست… و من گمان می‌کنم که آن گل مرا اهلی کرده است…
روباه ساکت شد و مدت زیادی به شازده کوچولو نگاه کرد، آخر گفت: بی‌زحمت مرا اهلی کن!

بدین گونه شازده کوچولو روباه را اهلی کرد و همینکه ساعت وداع نزدیک شد، روباه گفت: آه!… من خواهم گریست.
شازده کوچولو گفت: گناه از خود تو است. من که بدی به جان تو نمی‌خواستم. تو خودت می‌خواستی که من تو را اهلی کنم…

موقع خداحافظی روباه گفت: آدم‌ها این حقیقت را فراموش کرده‌اند ولی تو نباید فراموش کنی. تو هر چه را اهلی کنی، همیشه مسئول آن خواهی بود. تو مسئول گل خود هستی…

سهیلا

Strange Pains


✉ My Dear J,

Yours

آسمان

خلاصه

The Rollercoaster of Emotions


Throw roses into the abyss and say:

here is my thanks to the monster who didn’t succeed in swallowing me alive.

Nietzsche

چلیک

موزیکال

رضا حیدری، تعزیه خوان ایرانی

چرا کسی نگفت حیف نیست؟!