✉️ تصدقتان، پرسیده بودید که دیگر چرا نمینویسم؟! گلهی به جایی است. سرم خیلی شلوغ است و عنان زندگی خیلی وقت است که از دستم در رفته. انگار گیر و گرفتهای دنیا برای ما تمامی ندارد. اما اگر بگویم فرصت نوشتن را نداشتهام، دروغ گفتهام. حتما میشد جای همهی زل زدنهای به در و دیوار صفحهای یا لااقل چند خطی نوشت. راستش دستم به قلم نمیرود! تلاشهایم برای نوشتن، مشت بر سندان شده. نه به جایی میرسند و نه دردی از دلم بر میدارند. گفته بودید زندگی یومیه چه طور سپری میشود؟! قربان سرتان، کاش میشد میگفتم ملالی نیست جز دوری شما! اما هر چه هست ملال است و بیچارگی. مدتهاست کارم این شده که وقتی به خانه بر میگردم از درد به خود بپیچم و آخر سر آنقدر این دنده و آن دنده بیفتم تا بالاخره شب تمام شود. صبحها هم با یک لبخند به پهنای صورت سر کار میروم و این تمرین را مکررا برای باقی ایام ماه تکرار میکنم. دروغتان نگویم هر از گاهی فرصت میشود و کنفرانسی چیزی میروم و کمی تنوع را تجربه میکنم. در کنفرانسها تا کنون مسلط به امور و متبحر ظاهر شدهام. اما گاهی احساس میکنم درست مانند خلبان فیلم پرواز ۲۰۱۲ بدون اسنیف و پیاله قادر به رفتن از تخت تا آشپزخانه نیستم.
نمیخواستم خاطرتان را مکدر کنم ولی خلاصه ماجرا این گونه است. روزگار با ما این کار را کرد که هر کداممان در یک نقطه از دنیا در گوشهای بنشینیم و در انفرادیمان تنهایی غمگین باشیم. خودتان هم که میدانید، غمها که کهنه میشوند بر روح آدمی جا خوش میکنند و رفتهرفته فرصت هر شادی جدیدی را از ما میگیرند. گاهی فکر میکنم روزی نبوده که در دلتنگی خرجش نکرده باشم. از وقتی میدانستهام حسی با این کیفیت وجود دارد، دچارش هستم. عزیزجان، حال جسمانیام خوب است. نتایج آزمایشها بعد از سالها، نرمال شدهاند. اما اگر بخواهم از چیز دیگری آگاهتان کنم، باید بگویم که به فکر رفتن به کشور دیگری هستم. اینجا کسی منتظرم نیست و مثل همیشه هیچکس نتوانست حریف تنهاییم شود. از آدمهای اطرافم خسته شدهام. راستش کلا امیدم به آدمها را از دست دادهام. خلاصه مثل همیشه راه حل ساده (و بزدلانه)، یعنی چمدان را انتخاب کردهام. مقصدم هنوز مشخص نیست، ولی اگر همه چیز قطعی شد برایتان خواهم نوشت. تا آن موقع لطفی در حقم کنید و مراقب خودتان باشید. به همه سلام برسانید و بگویید این پسر کبکش خروس میخواند و در اسکاندیناوی کیفش کوکِ کوک است. آنچه از آن نیزارهای آبگیر ژرف گفتم را هم فراموش کنید!
دوستدارتان
لوسترین فرد خانواده