موزیکال

رضا حیدری، تعزیه خوان ایرانی

چرا کسی نگفت حیف نیست؟!

در گذار از تنهایی

در کپنهاگ – ۱

در خراب‌آباد غم

خلاء

بهشت

شدی شراب و شدم مست بوسه‌ی تو شبی
کنون چه چاره کنم محنت خمار تو را؟

سیمین

لبه تیز حقیقت

نـــــوروز

به هزار خنجرم ار عیان زند از دلم رود آن زمان
که نوازد آن مه مهربان به یکی نگاه نهانیم …