👀 در دوره دبیرستان دبیر دینی داشتیم که سیوطی و اینها نخوانده بود. دانشگاه خاصی هم نرفته بود اما مرد خوش طینت و مهربانی بود. خدایش بیامرزد، میگفت «اهل فردوس را مرتبتی است که در آن حق تعالی هفتهای یکبار بر آنان نظر کند و ایشان از مشاهده جمال او مدهوش شوند و تا هفته بعد مدهوش بمانند. باز حضرتش بیاید، بر بههوشآمدگان جلوه کند و دوباره نظر از نو و مدهوشی از نو.»
آن هنگام، این حکایت برایم تباه، مضحک و کمیک بود. چه میشد کرد، جوان بودم و بیتجربه و ملانقطی! از آن نقل فقط تباهی تناوبی نچشیده را میدیدم. نمیدانستم برای اهل زمین هم این اتفاق ممکن است بیفتد. و به چه حلاوتی هم!
در ساغر تو چیست که با جرعهی نخست
اخوان
هشیار و مست را همه مدهوش میکنی …